لیست واژگان توسط متضاد (یا آنتیموس)

فهرست متضاد آسان با تصویر

کلمات متقابل

فهرست صفت های متضاد

فهرست آداب و رسوم مشترک

لیست واژگان توسط متضاد (یا آنتیموس)

فهرست آنتونیومهای A تا Z

واژه ها
متضاد
A
در باره
کاملا
بالاتر
در زیر
غیبت
حضور
فراوانی
عدم
پذیرفتن
برای رد کردن
تصادفی
عمدی
فعال
تنبل
برای اضافه کردن
برای تفریق
پذیرفتن
انکار کردن
بزرگسال
کودک
پیشرفته
ابتدایی
مثبت
منفی
ترسیده
شجاع
بعد از
قبل از
در برابر
برای
به طور یکسان
مختلف
زنده
مرده
تمام
هیچ
همیشه
هرگز
باستانی
مدرن
برای موافقت
برای رد کردن، به استدلال
اجازه می دهد
ممنوع
قبلا
هنوز رتبهدهی نشده است
همیشه
هرگز
اماتور
حرفه ای
برای سرگرم کردن
به مته سوراخ
فرشته
شیطان
حیوان
انسان
آزار دادن
برای راضی کردن
پاسخ دادن
بپرس
پاسخ
سوال
متضاد
مترادف
جدا
با هم
تقریبا
کاملا
استدلال می کند
برای موافقت
دستگیری
رایگان، برای آزاد کردن
ورود
عزیمت، خروج
رسیدن
ترک، ترک
مصنوعی
طبیعی
بپرس
پاسخ دادن
خواب
بیدار
حمله کردن
به دفاع از
حمله
دفاع، دفاع
اطاق کوچک زیر شیروانی
انبار
پاییز
بهار
بیدار
خواب
خیلی بد و ناخوشایند
خوشمزه، زیبا، دلپذیر
B
به عقب
در مقابل
زمینه
منظره جلو عکس
رو به عقب
رو به جلو
بد
خوب
بد شانس
ثروت، موفق باشید
زیبایی
بیقوارگی
قبل از
بعد از
برای شروع
پایان دادن به پایان دادن
شروع
پایان، پایان دادن
پشت سر
در مقابل
در زیر
بالاتر
بهترین
بدترین
بهتر
بدتر
خوشگل
زشت
بزرگ
کوچک
تولد
مرگ
تلخ
شیرین
سیاه
سفید
بی پرده
تیز
بدن
روح
به مته سوراخ
برای سرگرم کردن، علاقه مند باشید
خسته کننده
هیجان انگیز، جالب
قرض گرفتن
قرض دادن
پایین
بالا
پسر
دختر
شجاع
بدبخت، ترسو
شکستن
اصلاح، برای تعمیر
پهن
باریک
برادر
خواهر
ساختن
برای از بین بردن
مشغول
تنبل
برای خرید
فروختن
C
آرام
برانگیخته
دقیق
بی توجه
بی توجه
دقیق
گرفتن
از دست دادن، برای پرتاب
سقف
طبقه
انبار
اطاق کوچک زیر شیروانی
مرکز
حومه، حومه
قطعا
شاید
متغیر
ثابت
ارزان
گران
کودک
بزرگسالان، بزرگسالان
فرزندان
پدر و مادر
تمیز
کثیف
زرنگ
احمق
برای بستن
برای باز کردن
بسته
باز کن
ابری
روشن، آفتابی، روشن
سرد (adj)
داغ
سرد (اسم)
گرما
آمده است
برای رفتن به
کمدی
درام، تراژدی
بغرنج
ساده
تعریف
توهین
اجباری
داوطلبانه
برای اتصال
برای جدا کردن
همخوان
واکه
ثابت
متغیر
ساخت و ساز
تخریب
برای ادامه
برای قطع شدن
سرد
گرم
اصلاح
اشتباه نادرست است
شجاعت
ترس
شجاع
بدبختی
بدبختی
شجاع، شجاع
برای ایجاد
برای از بین بردن
ظالمانه
انسان، نوع
مهربان
گریستن
به زمزمه
گریستن
خندیدن
مجعد
راست
D
به آسیب
تعمیرکردن
خطر
امنیت، ایمنی
خطرناک
امن
تاریک
سبک
دختر
آن
سپیده دم
هوای گرگ و میش
روز
شب
عمیق
کم عمق
شکست
پیروزی
خوشمزه - لذیذ
خیلی بد و ناخوشایند
انکار کردن
پذیرفتن
برای خروج
رسیدن
عزیمت، خروج
ورود
از جان گذشته
امیدوار
برای از بین بردن
برای ساختن، برای ایجاد، برای شکل دادن
تخریب
ساخت و ساز
شیطان
فرشته
دیکتاتوری
دموکراسی
برای مردن
برای زندگی
مختلف
به طور یکسان، برابر، همان
مشکل
ساده
کثیف
تمیز
مرض
سلامت
دور
نزدیک
برای تقسیم کردن
برای متحد کردن
بخش
وحدت
طلاق گرفتن
ازدواج كردن
طلاق
ازدواج، عروسی
طلاق گرفته
متاهل
خانگی
خارجی
پایین
up
طبقه پایین
از پله ها
درام
کمدی
خشک
مرطوب، مرطوب
کسل کننده است
جالب
هوای گرگ و میش
سپیده دم
E
در اوایل
دیر است
شرق
غرب
ساده
دشوار، سخت
ابتدایی
پیشرفته
برای مهاجرت
برای مهاجرت
مهاجرت
مهاجرت
خالی
کامل
پایان دادن
برای شروع
پایان
شروع
پایان
شروع
دشمن
دوست
برای لذت بردن
متنفر بودن
وارد شوید
ترک
ورود
خروج
برابر
مختلف
حتی
عجیب و غریب
عصر
صبح
هر کس
هیچ کس
همه چیز
هیچ چی
کاملا
تقریبا
برانگیخته
آرام
مهیج
خسته کننده
حذف کردن
که شامل
خروج
ورود
گران
ارزان
صادرات
واردات
قرار گرفتن در معرض
پناه
مفرط
متوسط
F
شکست خوردن
برای موفقیت، برای تصویب
شکست
موفقیت
غلط
صحیح، درست است
بسیار
نزدیک
سریع
کند
چربی
لاغر و باریک
ترس
شجاعت
زن
نر
کمی از
بسیاری
برای پیدا کردن
از دست دادن
برای پایان دادن به
برای شروع
پایان
شروع
اول
آخرین، آخرین
برای رفع
شکستن
صاف
تپه ای
طبقه
سقف
پيگيري كردن
منجر به
ممنوع
اجازه دادن، اجازه دادن، اجازه دادن
برای
در برابر
منظره جلو عکس
زمینه
خارجی
خانگی
خارجی
بومی
برای فراموش کردن
به خاطر سپردن
شکل دادن
برای از بین بردن
ثروت
بد شانس
رو به جلو
رو به عقب
به رایگان
دستگیری
یخ زدن
ذوب شدن
غالبا
گاه و بیگاه
دوست
دشمن
جلو
عقب
در مقابل
پشت، پشت
کامل
خالی
خنده دار
جدی
آینده
گذشته، حال
G
عمومی
خاص، ویژه
سخاوتمندانه
متوسط
مهربان
خشونت آمیز، خشن، سخت
آقا
خانم
دختر
پسر
دادن
به
برای رفتن به
برای آمدن، برای متوقف کردن
خوب
بد
سرپرستی کردن از
مادر تعمیدی
بزرگسالان
کودک
مهمان
میزبان
گناهکار
بی گناه
H
شادی
غمگینی
خوشحال
غمگین
زیبا
زشت
سخت
آسان، نرم
برداشت
گیاه
متنفر بودن
برای لذت بردن، دوست داشتن، عاشق شدن
سلامت
بیماری، بیماری
سالم
بیمار، بیمار
گرما
سرد
بهشت
جهنم
سنگین
سبک
جهنم
بهشت
اینجا را انتخاب کنید.
آنجا
بلند
عمیق
بلند
پایین
تپه ای
صاف
ضربه زدن
از دست دادن
امیدوار
ناامید، ناامید کننده
نومید
امیدوار
افقی
عمودی
میزبان
مهمان، بازدید کننده
داغ
سرد
بزرگ
کوچک
انسان
حیوان
مهربان
ظالمانه
مرطوب
خشک
گرسنه
تشنه
شوهر
زن
I
در مقابل
پشت، پشت
نادیدهگرفتن
متوجه شدم
بد
سلام، خوب
برای مهاجرت
برای مهاجرت
مهاجرت
مهاجرت
واردات
صادرات
in
خارج
که شامل
حذف کردن
برای افزایش
به منظور کاهش
بی گناه
گناهکار
داخل
خارج از
توهین
تعریف
هوشمند
احمقانه، احمقانه
عمدی
تصادفی
علاقه مند
خسته
جالب
خسته کننده و خسته کننده
برای قطع شدن
برای ادامه
J
به خطر انداختن
برای امن کردن
خوشحال
ناکام
تازهتر
ارشد
K
مشتاق
بی علاقه
نوع
بی رحمانه، تند و زننده
L
عدم
فراوانی، مقدار زیادی
خانم
آقا
به سرزمین
برداشتن
زمین
آب
بزرگ
کوچک
آخر
اول
دیر است
در اوایل
خندیدن
گریستن
تنبل
فعال، مشغول است
منجر به
پيگيري كردن
برای یادگیری
برای آموزش
ترک
وارد شوید، وارد شوید
ترک کرد
راست
قرض دادن
قرض گرفتن
کمتر
بیش
اجازه دادن
ممنوع
دروغ گفتن
ایستادن
زندگی
مرگ
سبک
تاریک، سنگین
دوست دارم
متنفر بودن
مایع
جامد
کوچک
بزرگ، بزرگ
کوچک
بسیار
برای زندگی
برای مردن
طولانی
کوتاه
از دست دادن
برای پیدا کردن، برای برنده شدن
بازنده
برنده
با صدای بلند
ساکت
عشق ورزیدن
متنفر بودن
دوست داشتنی
وحشتناک
پایین
بلند
برای کاهش
بالا بردن
M
عمده
خردسال
نر
زن
مرد
زن
بسیاری
چند، برخی
ازدواج
طلاق
متاهل
طلاق گرفته، تک
ازدواج كردن
طلاق گرفتن
استاد
خدمتگزار
بیشترین
حد اقل
متوسط
سخاوتمندانه
ذوب شدن
یخ زدن
مردها
زنان
اصلاح کردن
شکستن
یک ظرف غذا
سفارش
نیمه شب
ظهر
حد اقل
بیشترین
خردسال
عمده
از دست دادن
برای ضربه زدن، گرفتن
متوسط
مفرط
مدرن
باستانی، قدیمی
سلطنت
جمهوری
ماه
آفتاب
بیش
کمتر
صبح
عصر
کوه
دره
بسیار
کوچک
N
باریک
وسیع، گسترده
تند و زننده
خوب، دلپذیر
بومی
خارجی، غریبه
طبیعی
مصنوعی
نزدیک
دور، دور
منفی
مثبت
پسر خواهر یا برادر
دختر برادر یا خواهر و غیره
هرگز
همیشه
جدید
باستانی، قدیمی
خوب
افتضاح، تند و زننده
دختر برادر یا خواهر و غیره
پسر خواهر یا برادر
شب
روز
نه
بله
هیچ کس
هر کس
پر سر و صدا
آرام، سکوت
ظهر
نیمه شب
هیچکدام از
al lof
طبیعی
عجیب
شمال
جنوب
هنوز رتبهدهی نشده است
قبلا
هیچ چی
همه چیز
متوجه شدم
نادیدهگرفتن
اکنون
سپس
O
گاه و بیگاه
غالبا
مشغول
خالی
عجیب و غریب
حتی
خاموش
on
غالبا
به ندرت، گاهی اوقات
قدیمی
مدرن، جدید، جوان
on
خاموش
برای باز کردن
بستن، بستن
باز کن
بستن، بستن
حریف
حامی
سفارش
یک ظرف غذا
عادی
ویژه
دیگر
همان
خارج
in
خارج از
داخل
حومه
مرکز
روی
زیر
P
پدر و مادر
فرزندان
بخش
تمام
جزئي
جمع
ویژه
عمومی
به تصویب
شکست خوردن
گذشته
آینده، حال
صلح
جنگ
اجازه دادن
ممنوع
گیاه
برداشت
فراوان
عدم
دلپذیر
خیلی بد و ناخوشایند
با ادب
بی ادب، بی ادب
فقیر
غنی، ثروتمند
فقر
ثروت
قوی
ضعیف
حضور
غیبت
در حال حاضر
گذشته، آینده
زیبا
زشت
خصوصی
عمومی
شاید
قطعا
حرفه ای
اماتور
برای محافظت از
حمله کردن
حفاظت
حمله
عمومی
خصوصی
کشیدن
فشار دادن
شاگرد
معلم
فشار دادن
کشیدن
Q
سوال
پاسخ
سریع
کند
ساکت
با صدای بلند، پر سر و صدا
R
بالا بردن
برای کاهش
بارانی
افتابی
عقب
جلو
برای دریافت
برای ارسال
به منظور کاهش
برای افزایش
برای رد کردن
موافقم، قبول میکنم
پشیمانی
رضایت
به خاطر سپردن
برای فراموش کردن
تعمیرکردن
به آسیب
برای ارسال پاسخ
بپرس
پاسخ
سوال
جمهوری
دیکتاتوری، سلطنت
برای استراحت
برای کار
ثروتمند
فقیر
راست
چپ، اشتباه است
بالا آمدن
به نزول
خشن
ملایم، صاف، نرم
بی ادب
با ادب
روستایی
شهری
S
غمگین
خوشحال
غمگینی
شادی
امن
خطرناک
ایمنی
خطر
مشابه، مشابه
مختلف
رضایت
نارضایتی
برای راضی کردن
ناراضی هستم
برای صرفه جویی در
به صرف، به زباله
جیغ زدن
به زمزمه
امنیت
خطر
به ندرت
غالبا
فروختن
برای خرید
برای ارسال
برای دریافت
نشستن
ایستادن
ارشد
تازهتر
برای جدا کردن
برای اتصال، برای متحد کردن
جدی
خنده دار
خدمتگزار
استاد
برای آزاد کردن
دستگیری
کم عمق
عمیق
تیز
بی پرده
پناه
قرار گرفتن در معرض
کوتاه
طولانی، بلند
فریاد زدن
به زمزمه
برای بستن
برای باز کردن
بیمار
سالم
خاموش
پر سر و صدا
احمقانه، احمقانه
هوشمند
ساده
بغرنج
به نزول
بالا آمدن
تنها
متاهل
خواهر
برادر
لاغر
چربی
کند
تندو سریع
کوچک
بزرگ، بزرگ، بلند
هموار کردن
خشن
نرم
سخت، خشن
جامد
مایع
غم انگیز
رنگارنگ، شاد
برخی از
بسیاری
آن
دختر
روح
بدن
ترش
شیرین
جنوب
شمال
ویژه
عمومی، عادی
بهار
پاییز
ایستادن
نشستن
برای شروع
برای متوقف کردن
شروع
پایان، پایان، توقف
برای متوقف کردن
برای شروع، برای رفتن
ایستادن
دروغ گفتن
عجیب
طبیعی
سخت
تحمل پذیر، دلسوز
قوی
ضعیف
دانشجو
معلم
احمق
هوشمندانه، هوشمند
حومه شهر
مرکز
موفق شدن
شکست خوردن
موفقیت
شکست
برای تفریق
برای اضافه کردن
قند
نمک
تابستان
زمستان
آفتاب
ماه
افتابی
ابری، بارانی
حامی
حریف
به مشکوک بودن
جهت اعتماد
شیرین
تلخ، ترش
مترادف
متضاد
T
به
دادن
برداشتن
به سرزمین
بلند
کوچک، کوتاه
برای آموزش
برای یادگیری
معلم
دانش آموز، دانشجو
سپاسگزار
بی شک
وحشتناک
دوست داشتنی
آنجا
اینجا را انتخاب کنید.
سپس
اکنون
نازک
ضخیم، چربی
به پرتاب
گرفتن
تنگ
شل
کوچک
بزرگ
با هم
جدا
فردا
دیروز
بالا
پایین
جمع
جزئي
شهر
دهکده
تراژدی
کمدی
بدیهی
مهم
درست
غلط
جهت اعتماد
به مشکوک بودن
U
بیقوارگی
زیبایی
زشت
زیبا، خوش تیپ، زیبا
زیر
روی
برای متحد کردن
برای تقسیم کردن، جدا کردن
وحدت
بخش
up
پایین
از پله ها
طبقه پایین
شهری
روستایی
فوری
به آرامی
بی فایده
مفید
V
خالی
مشغول
دره
کوه
عمودی
افقی
پیروزی
شکست
دهکده
شهر
خشونت
مهربان
مهمان
میزبان
داوطلبانه
اجباری
واکه
همخوان
W
جنگ
صلح
گرم
سرد
هدر دادن
برای صرفه جویی در
آب
زمین
ضعیف
قدرتمند، قوی
ثروت
فقر
ثروتمند
فقیر
عروسی
طلاق
خوب
بد
غرب
شرق
مرطوب
خشک
به زمزمه
به فریاد، به فریاد
سفید
سیاه
تمام
بخش
وسیع
باریک
زن
شوهر
را به نفع خود
از دست دادن
برنده
بازنده
زمستان
تابستان
برای کار
برای استراحت
زن
مرد
زنان
مردها
بدتر
بهتر
بدترین
بهترین
اشتباه
صحیح، درست است
Y
بله
نه
دیروز
فردا
جوان
قدیمی
واژه ها
متضاد
واژه ها
متضاد
واژه ها
متضاد
L
خارج از
داخل
جنوب
شمال
عدم
فراوانی، مقدار زیادی
حومه
مرکز
ویژه
عمومی، عادی
خانم
آقا
روی
زیر
بهار
پاییز
به سرزمین
برداشتن
P
ایستادن
نشستن
زمین
آب
پدر و مادر
فرزندان
برای شروع
برای متوقف کردن
بزرگ
کوچک
بخش
تمام
شروع
پایان، پایان، توقف
آخر
اول
جزئي
جمع
برای متوقف کردن
برای شروع، برای رفتن
دیر است
در اوایل
ویژه
عمومی
ایستادن
دروغ گفتن
خندیدن
گریستن
به تصویب
شکست خوردن
عجیب
طبیعی
تنبل
فعال، مشغول است
گذشته
آینده، حال
سخت
تحمل پذیر، دلسوز
منجر به
پيگيري كردن
صلح
جنگ
قوی
ضعیف
برای یادگیری
برای آموزش
اجازه دادن
ممنوع
دانشجو
معلم
ترک
وارد شوید، وارد شوید
گیاه
برداشت
احمق
هوشمندانه، هوشمند
ترک کرد
راست
فراوان
عدم
حومه شهر
مرکز
قرض دادن
قرض گرفتن
دلپذیر
خیلی بد و ناخوشایند
موفق شدن
شکست خوردن
کمتر
بیش
با ادب
بی ادب، بی ادب
موفقیت
شکست
اجازه دادن
ممنوع
فقیر
غنی، ثروتمند
برای تفریق
برای اضافه کردن
دروغ گفتن
ایستادن
فقر
ثروت
قند
نمک
زندگی
مرگ
قوی
ضعیف
تابستان
زمستان
سبک
تاریک، سنگین
حضور
غیبت
آفتاب
ماه
دوست دارم
متنفر بودن
در حال حاضر
گذشته، آینده
افتابی
ابری، بارانی
مایع
جامد
زیبا
زشت
حامی
حریف
کوچک
بزرگ، بزرگ
خصوصی
عمومی
به مشکوک بودن
جهت اعتماد
کوچک
بسیار
شاید
قطعا
شیرین
تلخ، ترش
برای زندگی
برای مردن
حرفه ای
اماتور
مترادف
متضاد
طولانی
کوتاه
برای محافظت از
حمله کردن
T
از دست دادن
برای پیدا کردن، برای برنده شدن
حفاظت
حمله
به
دادن
بازنده
برنده
عمومی
خصوصی
برداشتن
به سرزمین
با صدای بلند
ساکت
کشیدن
فشار دادن
بلند
کوچک، کوتاه
عشق ورزیدن
متنفر بودن
شاگرد
معلم
برای آموزش
برای یادگیری
دوست داشتنی
وحشتناک
فشار دادن
کشیدن
معلم
دانش آموز، دانشجو
پایین
بلند
Q
سپاسگزار
بی شک
برای کاهش
بالا بردن
سوال
پاسخ
وحشتناک
دوست داشتنی
M
سریع
کند
آنجا
اینجا را انتخاب کنید.
عمده
خردسال
ساکت
با صدای بلند، پر سر و صدا
سپس
اکنون
نر
زن
R
نازک
ضخیم، چربی
مرد
زن
بالا بردن
برای کاهش
به پرتاب
گرفتن
بسیاری
چند، برخی
بارانی
افتابی
تنگ
شل
ازدواج
طلاق
عقب
جلو
کوچک
بزرگ
متاهل
طلاق گرفته، تک
برای دریافت
برای ارسال
با هم
جدا
ازدواج كردن
طلاق گرفتن
به منظور کاهش
برای افزایش
فردا
دیروز
استاد
خدمتگزار
برای رد کردن
موافقم، قبول میکنم
بالا
پایین
بیشترین
حد اقل
پشیمانی
رضایت
جمع
جزئي
متوسط
سخاوتمندانه
به خاطر سپردن
برای فراموش کردن
شهر
دهکده
ذوب شدن
یخ زدن
تعمیرکردن
به آسیب
تراژدی
کمدی
مردها
زنان
برای ارسال پاسخ
بپرس
بدیهی
مهم
اصلاح کردن
شکستن
پاسخ
سوال
درست
غلط
یک ظرف غذا
سفارش
جمهوری
دیکتاتوری، سلطنت
جهت اعتماد
به مشکوک بودن
نیمه شب
ظهر
برای استراحت
برای کار
U
حد اقل
بیشترین
ثروتمند
فقیر
بیقوارگی
زیبایی
خردسال
عمده
راست
چپ، اشتباه است
زشت
زیبا، خوش تیپ، زیبا
از دست دادن
برای ضربه زدن، گرفتن
بالا آمدن
به نزول
زیر
روی
متوسط
مفرط
خشن
ملایم، صاف، نرم
برای متحد کردن
برای تقسیم کردن، جدا کردن
مدرن
باستانی، قدیمی
بی ادب
با ادب
وحدت
بخش
سلطنت
جمهوری
روستایی
شهری
up
پایین
ماه
آفتاب
S
از پله ها
طبقه پایین
بیش
کمتر
غمگین
خوشحال
شهری
روستایی
صبح
عصر
غمگینی
شادی
فوری
به آرامی
کوه
دره
امن
خطرناک
بی فایده
مفید
بسیار
کوچک
ایمنی
خطر
V
N
مشابه، مشابه
مختلف
خالی
مشغول
باریک
وسیع، گسترده
رضایت
نارضایتی
دره
کوه
تند و زننده
خوب، دلپذیر
برای راضی کردن
ناراضی هستم
عمودی
افقی
بومی
خارجی، غریبه
برای صرفه جویی در
به صرف، به زباله
پیروزی
شکست
طبیعی
مصنوعی
جیغ زدن
به زمزمه
دهکده
شهر
نزدیک
دور، دور
امنیت
خطر
خشونت
مهربان
منفی
مثبت
به ندرت
غالبا
مهمان
میزبان
پسر خواهر یا برادر
دختر برادر یا خواهر و غیره
فروختن
برای خرید
داوطلبانه
اجباری
هرگز
همیشه
برای ارسال
برای دریافت
واکه
همخوان
جدید
باستانی، قدیمی
نشستن
ایستادن
W
خوب
افتضاح، تند و زننده
ارشد
تازهتر
جنگ
صلح
دختر برادر یا خواهر و غیره
پسر خواهر یا برادر
برای جدا کردن
برای اتصال، برای متحد کردن
گرم
سرد
شب
روز
جدی
خنده دار
هدر دادن
برای صرفه جویی در
نه
بله
خدمتگزار
استاد
آب
زمین
هیچ کس
هر کس
برای آزاد کردن
دستگیری
ضعیف
قدرتمند، قوی
پر سر و صدا
آرام، سکوت
کم عمق
عمیق
ثروت
فقر
ظهر
نیمه شب
تیز
بی پرده
ثروتمند
فقیر
هیچکدام از
al lof
پناه
قرار گرفتن در معرض
عروسی
طلاق
طبیعی
عجیب
کوتاه
طولانی، بلند
خوب
بد
شمال
جنوب
فریاد زدن
به زمزمه
غرب
شرق
هنوز رتبهدهی نشده است
قبلا
برای بستن
برای باز کردن
مرطوب
خشک
هیچ چی
همه چیز
بیمار
سالم
به زمزمه
به فریاد، به فریاد
متوجه شدم
نادیدهگرفتن
خاموش
پر سر و صدا
سفید
سیاه
اکنون
سپس
احمقانه، احمقانه
هوشمند
تمام
بخش
O
ساده
بغرنج
وسیع
باریک
گاه و بیگاه
غالبا
به نزول
بالا آمدن
زن
شوهر
مشغول
خالی
تنها
متاهل
را به نفع خود
از دست دادن
عجیب و غریب
حتی
خواهر
برادر
برنده
بازنده
خاموش
on
لاغر
چربی
زمستان
تابستان
غالبا
به ندرت، گاهی اوقات
کند
تندو سریع
برای کار
برای استراحت
قدیمی
مدرن، جدید، جوان
کوچک
بزرگ، بزرگ، بلند
زن
مرد
on
خاموش
هموار کردن
خشن
زنان
مردها
برای باز کردن
بستن، بستن
نرم
سخت، خشن
بدتر
بهتر
باز کن
بستن، بستن
جامد
مایع
بدترین
بهترین
حریف
حامی
غم انگیز
رنگارنگ، شاد
اشتباه
صحیح، درست است
سفارش
یک ظرف غذا
برخی از
بسیاری
Y
عادی
ویژه
آن
دختر
بله
نه
دیگر
همان
روح
بدن
دیروز
فردا
خارج
in
ترش
شیرین
جوان
قدیمی